بحث فناوریهای مالی دو سه سالی است که در کشورمان مطرح شده است و سال ۹۵ را میتوان با عنوان سال فین تک در ایران یادآوری کرد. مشکلات و چالشهای بسیاری بر سر راه فین تکها وجود دارد که باعث کندی روند پیشرفت آنها شده است؛ مهمترین مشکل عدم وجود یک تعریف روشن و واضح از فین تک است. تعریف مدیران ارشد شبکه بانکی فاصله زیادی با تعریف یک استارتاپ از فین تک دارد و در ادامه، مدل کسب وکاری بانکها و استارتاپهای فین تک را تحت الشعاع قرار میدهد. برای بررسی این چالشها، مشکلات و آینده فین تک در ایران جناب آقای محمد جلالیان کارشناس پرداخت الکترونیکی و مشاور یکی از شرکتهای فعال در این حوزه مصاحبهای داشتند که در ادامه میخوانید.
در ماههای اخیر بحث در خصوص فعالیت فین تک به شدت بالا گرفته است و مدیران زیادی در شبکه بانکی و پرداخت الکترونیک اعلام کردهاند که از استارتاپ های فین تک حمایت میکنند.اما به نظر میرسد مدیران ارشد صنعت، تعریف درستی از این مفهوم ندارند. به نظر شما تعریف درست چیست؟
ادبیات فین تک در دنیا چندان سابقه طولانی ندارد. فین تک یا همان فناوریهای مالی برخاسته از نظام مالی غرب است و برای اینکه بتوانیم تعریف صحیح و دقیقی از این مفهوم در کشورمان داشته باشیم باید آن را درست بشناسیم و نحوه شکلگیری آن را بدانیم. بد نیست قبل از ورود به حوزه فین تکها یک مثال مشابه از روند شکل گیری OTT ها در صنعت مخابرات بزنم. صنعت مخابرات سالها با شتاب فراوانی در حال رشد بود و اپراتورهای شبکه موبایل توانستند همگام با این رشد نسلهای جدید تلفن همراه را عرضه کنند. اما با پیشرفت زیرساختهای مخابراتی زمینه برای پیشرفت فناوری اطلاعات نیز فراهم شد و به دنبال آن شاهد شکل گیری بازیگران جدیدی در این صنعت بودیم که به OTT موسوم هستند. OTT ها مانند وایبر و واتس آپ توانستند در مدت کوتاهی بخشی از بازار اپراتورهای تلفن همراه را در اختیار خود بگیرند و اپراتورها را مجبور به واکنش کنند.
مشابه این اتفاق در حوزه مالی نیز رخ داده است و شرکتهای کوچک و چابک با سرمایه اندک شکل گرفتند و شروع به ارائه سرویس به مشتریان کردند.اگرچه پیشتر این خدمات توسط بانکها و شرکتهای پرداخت الکترونیکی ارائه میشد، اما استارت آپ های فین تک با ارائه مدل کسب و کاری جدید، مشتریان را به سوی خود جذب میکنند.
در سطح بین المللی چه تعریفی از استارتاپهای فین تک وجود دارد؟
اگر بخواهیم تعریفی از استارتاپهای فین تک در سطح بین المللی ارائه دهیم، میتوانیم بگوییم فینتکها شرکتهای کوچک و چابکی هستند که بدون سرمایه اولیه و با اتکا به فناوری اطلاعات، سرویسها و خدماتی در حوزه خدمات مالی ارائه میدهند؛ آنها با فعالان بزرگ این صنعت رقابت میکنند و تهدیدی برای آنها به حساب میآیند. استرایپ و ونمو نمونههایی موفق از این استارتاپ ها هستند که توانستند با سرعت بسیار بالایی رشد کنند.
فین تک در ایران در مقایسه با دنیا چه تفاوتهایی دارد؟
فین تک در ایران هیچ فرق اساسی با دنیا ندارد و تنها تفاوت آن،اضافه شدن یک پارامتر مهم به نام رگولاتوری است که به مدل کسب و کار شرکتها و نوع فعالیت آنها جهت میدهد. این مسئله باعث میشود آن آزادی عملی که در فضای بین المللی وجود دارد را نداشته باشیم. رگولاتور به جای اینکه نظارت و قانونگذاری انجام دهد به طور مستقیم وارد کسب و کار شرکتها و بانکها شده و ورودش به کسب و کار با ایجاد زیرساختهایی مانند شاپرک و شتاب بوده است.
همچنین وقتی بازیگران بزرگی مانند بانکها و PSP ها از این ورود متأثر میشوند، استارتاپهای فین تکی هم قطعاً تحت تأثیر رگولاتور قرار خواهند گرفت. تقریباً با همان رویکرد و روندی که در سطح بین المللی اتفاق افتاد در ایران هم استارتاپهایی در حوزه مالی با نام فین تک، شکل گرفتهاند. اما نکته مهم این است که وضعیت ایران نسبت به دنیا متفاوت است، چرا که کشور ما شبکه بانکداری و پرداخت الکترونیکی خاص خود را دارد؛ یعنی یک سیستم حاکمیتی دارد و بانک مرکزی در قالب سوئیچهای متعددی چون شتاب، شاپرک، پایا، ساتنا و غیره مستقیماً در لایه سرویس آنها ورود میکند.
این در صورتی است که در دنیا این چالش به شدت کمتر و لایه سرویس از لایه نظارت جدا است. بنابراین وقتی فناوریهای مالی یا همان فین تکها در ایران شروع به کار کردهاند، به قسمتی از بدنه صنعت پرداخت و بانکداری الکترونیکی ورود پیدا کردهاند که تا پیش از آن در نظام پرداخت و بانکداری تعریف نشده بود و همین مسئله باعث شد سایه ریسک همیشه بالای سر فعالان این حوزه باقی بماند.
فین تک در ایران هیچ فرق اساسی با دنیا ندارد و تنها تفاوت آن،اضافه شدن یک پارامتر مهم به نام رگولاتوری است که به مدل کسب و کار شرکتها و نوع فعالیت آنها جهت میدهد.
سایه ریسک؟ منظورتان چیست؟
واکنش نهادهای ناظر یعنی بانک مرکزی و شرکت شاپرک نسبت به فعالیتهای جدید فعالان صنعت خوشایند نبوده است و باعث از دست رفتن فرصت در بازار شده است. این در حالیست که عمده این واکنشها استناد متقن قانونی نداشته و تفسیر متفاوت قانونگذار از سرویس دهنده بوده است. اما از آنجا که این نهادها فقط بعد نظارتی ندارند بلکه علاوه بر نظارت حلقهای از زنجیره خدمت هستند واکنش آنها به احتمال بیش از ۵۰ درصد به معنی اختلال جدی در کسب و کار استارتاپها خواهد بود.
ورود رگولاتور به بازی بانکها و شرکتهای پرداخت جنبههای منفی زیادی دارد،آیا میتوان برای این ورود جنبههای مثبت هم متصور بود؟
بله، میتوان با دیدگاه مثبت هم به قضیه نگاه کرد. در دهه ۷۰ با ورود دستگاههای خودپرداز و کارتهای دبیت، صنعت بانکداری و پرداخت الکترونیکی رشد بسیار خوبی داشت. این روند رو به رشد در دهه ۸۰ با ورود دستگاههای کارتخوان و درگاههای پرداخت ادامه پیدا کرد. تقریباً در اواخر دهه ۸۰ هم با رشد سریع فناوری، سرویسهایی فناورانه در این حوزه طراحی شد که باعث تنوع بیشتر خدمات و رفع نیازهای اختصاصی مشتریان شد. عملاً با ظهور شرکتهای استارتاپی،این فضا شکل گرفت و شرکتهایی به عنوان درگاه واسط پرداخت به ایفای نقش پرداختند و مردم کم کم احساس کردند که میتوانند از سرویسهایی جز پایانه فروش و درگاههای پرداخت اینترنتی استفاده کنند.این مسئله باعث شد به مرور زمان سرویسهای متنوعی ایجاد شود.
همانطور که بالاتر نیز اشاره کردم، در ماههای اخیر مدیران ارشد نظام بانکی و شبکه پرداخت برای حمایت از فین تکها اعلام آمادگی کردهاند، به نظر شما حمایت شرکتهای پرداخت و بانکها از فین تکها چند مدل دارد؟ تجربههای خارجی چه می گویند و راه درست چیست؟
برای رابطه بانکها و شرکتهای پرداخت الکترونیکی با فضای استارتاپهای فین تکی سه حالت را میتوان متصور بود؛ حالت اولاین است که بانکها و PSP ها در تقابل با فین تکها قرار گیرند، باهم رقابت کنند و وارد جنگ شوند. حالت دوم این است که همکاری و تعامل بین بانکها و psp ها به عنوان ارائه دهندگان زیرساخت پرداخت و فین تکها به عنوان مکمل است. حالت سومی هم وجود دارد و آن هضم شدن فین تکها در بانکها و psp ها است. اینکه راه درست چیست جای فکر دارد.
البته ساختارهای موجود در عرصه بین المللی میتواند این فضا را روشن کند و راه گشای ما باشد. در حوزههای بین المللی هم این اتفاقات افتاده است و ما شاهد جنگ بین فین تکها و بازیگران اصلی بودهایم چرا که ابتدا فین تکها شکل گرفتند و بعد از گذشت مدتی که بزرگتر شدند، بانکها و psp ها احساس خطر کردند.اما آنها فهمیدند که سرویس فینتکها مکمل خدمات آنهاست و تصمیم گرفتند با آنها شراکت کنند. این استارتاپها از یک سو سهم بازار آنها را گرفتند و از سوی دیگر سبد محصولات و خدماتشان را کاملتر کردند. از معروفترین آنها میتوان به paypal اشاره کرد که در سال ۲۰۱۳ استارتاپ کیف پولی ونمو را خریداری کرد. بد نیست تمام بازیگران اکوسیستم را بررسی کنیم.
حالت اول این است که بانکها و PSP ها در تقابل با فین تکها قرار گیرند، باهم رقابت کنند و وارد جنگ شوند.
حالت دوم این است که همکاری و تعامل بین بانکها و psp ها به عنوان ارائه دهندگان زیرساخت پرداخت و فین تکها به عنوان مکمل است.
حالت سومی هم وجود دارد و آن هضم شدن فین تکها در بانکها و psp ها است.اینکه راه درست چیست جای فکر دارد.
بعد از بانکها و psp ها به رگولاتور میرسیم. به نظر شما نقطه تقابل فین تکها با رگولاتور کجاست؟اینکه نهاد حاکمیتی مانند بانک مرکزی در آن مقیاس بزرگ و بدنه سنگین بخواهد ناظر فینتکها باشد، با ماهیت فین تکها در تضاد نیست؟
به عنوان یک اصل کلی، رگولاتور پرداخت در همه جای دنیا بانک مرکزی و در ایران هم همین نهاد است، اما قانونگذاری بانک مرکزی برای استارتاپهای فین تک مسئله مهمی است. اینکه بانک مرکزی قصد ورود به مدل کسب و کار و نحوه ارائه خدمت آنها را دارد یا تنها به کلیات و خطوط قرمز اکتفا میکند، محل بحث است. بزرگترین اشتباهی که مرگ استارتاپهای فین تک را به دنبال دارد، گرفتن مجوز برای ادامه فعالیتشان است. بدنه لخت و بزرگ بانک مرکزی نمیتواند پاسخگوی سرعت و چابکی آنها باشد. اگر بحث نظارت مطرح است خطوط قرمز مشخص است و بعد از وقوع تخلف باید به آن رسیدگی کرد نه اینکه به بهانه وقوع تخلف در آینده، فضا را از حالت چابکی خارج کرد. در کشور ما به دلیل بحث قانونگذاری و اینکه فعالیت در حوزه خدمات مالی الکترونیکی منحصراً مربوط به psp و بانک است، این الزامات بیشتر هم میشود.
استارتاپهای فین تک توان مالی بالایی ندارند و ممکن است توسط psp ها صدمه ببینند و در حالتی بدتر توسط رگولاتور محو شوند و فقط کافی است بگویند مجوز فعالیت ندارند که این باعث قطع شدن تمام سرویسهای آنها میشود. این اتفاق هم تاکنون چندین بار برای برخی از استارتاپ ها افتاده و سرویسهای آنها معلق شده است. با توجه به نوع فعالیت فین تکها قانون گذار پیشنهاد داده که فینتکها برای ادامه فعالیت باید به شبکه فعلی پرداخت کشور متصل شوند که این کار به نوعی باعث میشود مجوز فعالیت داشته باشند و کسب و کارشان گسترش پیدا کند. در تمام دنیا فین تکها با رعایت چارچوبهایی به فعالیت خود ادامه میدهند و بعد از وقوع خطا جریمه میشوند.
به نظر شما در ایران باید چارچوبی برای نظارت وجود داشته باشد یا اصلاً احتیاج به وجود مجوز هست؟
بزرگترین اشتباهی که مرگ استارتاپهای فین تک را به دنبال دارد، گرفتن مجوز برای ادامه فعالیتشان است.
در کل رویکرد باید چگونه باشد؟ ابتدا باید این سؤال پرسیده شود که اصلاً لازم است چارچوبی برای نظارت و ادامه فعالیت آنها مشخص شود یا نه؟
تجربه جهانی نشان میدهد برای تعامل با فین تکها نیازی به قوانین و مقررات نیست. نهادهای مالی دنیا خطوط قرمزی تعیین میکنند که تمام لایه های کسب و کار و اکوسیستم برای ادامه فعالیت ملزم به رعایت این خطوط قرمز هستند. خطوط قرمزی همچون خلق پول، پولشویی و سپرده پذیری در ایران هم مشخص شده است و به تعریف این خطوط جدید نیازی نیست. اگر قرار است چارچوب جدیدی مشخص شود باید به گذشته برگردیم و ببینیم چارچوبهای نظارتی تصویب شده، درست بودهاند یا خیر. این مسئله تنها به فین تکها مربوط نمیشود.
موفقیت بزرگی که در حال حاضر استارتاپهای فین تک در کشورمان کسب کردهاند اخذ کارمزد از کاربر نهایی است آنها مسیر درست را انتخاب کردهاند و توانستهاند از مشتری کارمزد بگیرند کاری که بانکها و شرکتهای پرداخت الکترونیکی به دلیل مدل کسب و کاری اشتباه از عهده آن بر نمیآیند، نظر شما در این رابطه چیست؟ چرا فین تکها میتوانند کارمزد بگیرند؟
استارتاپهای فین تک چون بازیگران بخش خصوصی هستند و منابع مالی زیادی در اختیار ندارند خودشان هزینه و فایده میکنند که آیا فعالیت آنها سودآوری دارد یا نه و در طول زمان به خود اصلاحی میرسند. در این میان کسانی باقی خواهند ماند که سرویس باکیفیت تر و بهتر ارائه دهند و بازار را خوب بشناسند، در غیر این صورت محکوم به شکست هستند. این مسئله به متفاوت بودن مدل کسب و کاری صنعت پرداخت الکترونیکی ایران برمیگردد که یک قانون حاکمیتی است و همین قوانین دست استارتاپها و شرکتها را میبندد و آنها را مجبور میکند در همین چارچوب خود را تطبیق دهند.
در سایر نقاط دنیا کارمزدها نرخ بالاتری دارند ولی در داخل کشور کار بسیار دشوار است و فین تکها باید مراقب فضای حاکم بر صنعت پرداخت کشور هم باشند. یکی از دلایل آن نظام psp گری است که شرکتهای پرداخت را به بانکها و حاکمیت متصل کرده است. محل کسب درآمد آنها از بانکها است و بانکها هم اصولاً نهادهای محافظه کاری هستند و ریسک به خطر انداختن کسب و کارشان را به خاطر مسائل کارمزد نمیکنند. ولی فضای استارتاپهای فین تکی ریسک پذیر است و ملاحظات و محافظه کاری سیستم بانکی را ندارد. فین تکها با هزینه های کمی میخواهند سرویس ارائه دهند و بازخورد بگیرند، همچنین در صورت موفقیت میتوانند سرویسهای خود را توسعه دهند و این ریسک پذیری باعث میشود بتوانند کارمزد خود را وصول کنند.
در ایران فین تک حوزه پرداخت و بانکداری با رشد بسیار زیادی روبه رو بوده است ولی همانطور که می دانید فین تک فقط پرداخت و بانکداری نیست و حوزههایی مثل بیمه، بورس و بازار سرمایه را شامل میشود به نظر شما دلیل این غفلت چیست؟ آیا در این حوزهها حذابیت وجود ندارد؟
پیشرفت بسیار زیاد فناوری اطلاعات در شبکه بانکی و فراهم بودن زیرساخت مناسب در سطح کلان و ملی همچون شبکه شتاب و شاپرک باعث تقویت زیرساخت در حوزه بانک و پرداخت شده است که بیمه، بورس و بازار سرمایه در راه ایجاد این زیرساخت چند گام عقبتر هستند. همچنین برخلاف کشورهای غربی که بازار سرمایه و بیمه نقش بسیار مهمی دارد، نظام سرمایه ای در کشور ما بانک محور است.
بد نیست در رابطه با آینده فین تکها هم نظر شما را بدانیم
قطعاً اکوسیستم فین تک برای آینده صنعت خدمات مالی در ایران یک فرصت ارزشمند است که اگر جایگاه آن به درستی شناخته شود در بازسازی اکوسیستم خدمات مالی و به خصوص صنعت پرداخت الکترونیک تأثیر بسزایی خواهد داشت و باعث میشود اکوسیستم صنعت پرداخت بهرهور عمل کند. اما در عین حال پیچیدگیهای این اکوسیستم باعث میشود آینده آن قابل پیش بینی نباشد. از آنجا که وضعیت بانکهای تجاری کشور در حال حاضر مطلوب نیست و حاضر هستند به قیمتهای گزاف اقدام به جمع آوری منابع مالی کنند ممکن است خدمات فین تک در آینده توسعه محدودی داشته باشد و عملاً فقط به بازار هدف مشخصی ارائه خدمت نماید.
در حال حاضر برای تمام سرویسهای بانکی یک استارتاپ فین تکی وجود دارد، به نظر شما جایگاه بانکها در آینده کجا است؟ آیا بانکها حذف خواهند شد؟
یکی از بحثهای چندساله اخیر، آینده بانکها در فضای جدید فناوری بوده است و نظریههای مختلفی نیز در این خصوص مطرح شده است و حتی در این زمینه کتاب نیز نوشته شده است. موضوعی که به طور قطع در مورد آن میتوان صحبت کرد این است که بانکها در آینده دچار تغییرات جدی خواهند شد اما اینکه بانکها از بین بروند چندان قابل تصور نیست. چرا که بانکها به مثابه یک زیرساخت قانونی عمل میکنند و فعالیت فین تکها باید روی ارکان مستحکمی بنا شود که بانکها بهترین گزینه هستند. اما در عین حال میتوان متصور بود که خدمات بانکی از خود بانکها منفک و در قالبهای جدید ارائه شوند.
در روزهای پایان سال گذشته شاهد برگزاری چند رویداد فین تکی بودیم.آیا برگزاری این حجم از رویدادها مفید است؟
شاید به نظر برسد که این حجم از رویدادهای فین تک برای بازار کشور زیاد باشد اما به نظر من این مسئله غیرطبیعی نیست.از یک سو برگزاری رویدادهای این چنینی بیانگر درک اهمیت اکوسیستم استارتاپهای فین تک و رقابت شدید فعالان صنعت خدمات مالی در ایفای نقش در این حوزه است. از سوی دیگر با توجه به اینکه این اکوسیستم در کشور در حال شکل گیری است، پیشگامان و پیشتازان آن نقش مهمی در آینده اکوسیستم خواهند داشت و به عبارت دیگر فعالان صنعت ناگزیر از رقابت برای بقا هستند.
به طور کلی و فارغ از مصداق خاص رویدادهای فین تک این صنعت در کشور ما به مثابه یک اقیانوس قرمز است که نسبت تعداد بازیگران به حجم بازار بسیار بزرگ است و راه درست سوق دادن این بازیگران به سایر عرصههای خدمات اعم از مالی و غیرمالی است.
منبع: پرداخت برتر
آخرین دیدگاهها