اما بعضی از این تعاریف ما از موفقیت، باعث می شود که واقعا و عمیقا رضایت و لذت نبریم و اگر هم رضایتی حاصل شود موقت و گذرا باشد.

همه ما دلمان می خواهد ثروتمند باشیم، مگر نه ؟ حداقل در دوران جوانی که درباره زندگی و لذت های واقعی آن کمتر می دانیم که این گونه بوده.
فکر می کنید چه تعداد از میلیاردهای دنیا هدفشان در زندگی کسب میلیونی دلارها و کسب ثروت بوده ؟! تقریبا هیچ کدامشان. آن ها میلیاردر شدند اما قصد واقعی شان این امر نبوده. آن ها می خواستند دنیا را تغییر بدهند. ان ها می خواستند تا با زندگی مردم درهم آمیخته باشند.
Mark Zuckerberg با ساختن فیس بوک دنیا را به متصل کرد. Jeff Bezos تلاش کرد تا بزرگترین و ساده ترین شرکت تجارت الکترونیک را بنا کند و از این تلاش او Amazon متولد گردید. این افراد هدفی بزرگ داشتنه اند و به آن نیز رسیدند، و یکی از پیامدهای رسیدن به هدفشان ثروت بود و نه خود هدف. صرف کسب ثروت به عنوان هدف شما را در مسیر کسب رضایت پایدار قرار نمی دهد.

2. پیدا کردن دوستان زیاد و شهرت
” هیچ کس از تنهایی خوشش نمی آید. اما از مسیرم خارج نمی شوم تا دوست پیدا کنم چون این کار تنها باعث ناامیدی خواهد شد – هاروکی موراکامی”
دوست داشته شدن و محبوب بودن نزد دیگران موضوعی است که مورد علاقه همه افراد است. اما همین اصل ساده و بدیهی می تواند صدمات جدی و بزرگی به زندگی ما وارد کند که انتظار آن را نداریم. هنگامی که شما سعی می کنید دوستی های زیادی را بنا کنید، مشکلاتی برایتان پیش خواهد آمد:
• معمولا از مسیرتان خارج می شوید تا کارهایی را برای کسانی انجام دهید که به وقت منافعشان از شما عبور می کنند.
• معمولا سعی می کنید همه را از خود خشنود کنید، این امر باعث پراکنده و پرت شدن حواس شما به افراد و موضوعات مختلف می شود در نتیجه شما برای دوستان واقعی تان وقت و انرژی کمتری خواهید داشت و باعث ذوری شما از آن ها می شود.
• شما روابط محکم و قدرتمندی را پدید نمی آورید با اشخاص کم بلکه با نفرات بیشتری در حد آشنایی ارتباط خواهید داشت که در زمان نیاز شما به کمک تلاش جدی برای شما انجام نمی دهند.
اهداف شما نباید به دنبال کسب تعداد زیادی آشنا و دوست باشد بلکه منجر به ایجاد روابط و دوستی هایی محکم و ناگسستنی با نفراتی محدود شود.

بنابراین بازنشست شدن به عنوان هدف به این معناست که شما از آن چه که انجام می دهید لذت نمی برید. شما به سادگی بهترین سال های زندگی تان را می فروشید تا بعدها آزاد زندگی کنید.

همیشه حرص داشتم همه چیز را در زندگی ام بهبود ببخشم، حتی بیش از خودم. تلویزیون خانه ام، ماشین، لباس ها، موبایلم و هر آنچه که در اطرافم از آن استفاده می کنم. من در دوره ای بزرگ شدم که تکنولوژی روندی را شروع کرده بود و به سرعت در حال نوآوری و پیشرفت بود. موبایل های اندازه آجر نوکیا تبدیل به موبایل های با صفحه نمایش رنگی شد، سپس موبایل های تاشو، کشویی و در نهایت صفحات لمسی همه در یک بازه ۱۲ ساله اتفاق افتاد.
کم کم به این حقیقت پی بردم که بسیاری از وسایلی که در زندگی به آن دست پیدا می کنیم با گذر زمان کم رنگ می شوند. ممکن است شما وسایلی را در زندگی داشته باشید که برای شما ارزش معنوی داشته باشند اما در ۹۰ درصد مواقع وسایلی که میخرید به سرعت عنوان به روز بودنشان را از دست می دهند و یا در اصطلاح از مد می افتند.

آخرین دیدگاهها